به کمال رساندن خوبی
ازخودراضی
فدای سرت، سر که قابل ندارد.
«محسن ناصحی» شاعر جوان و آئینی سرودهای را به این شهید بزرگوار تقدیم کرده است:
خوشا آن مسافر که منزل ندارد
که دل دارد و پای در گل ندارد
رسیدن، به عشق است آری،
که گفته است که عاشق شدن کار با دل ندارد؟
رسیدن چه نزدیک و ماندن چه دور است
و این راه جز عشق، حاصل ندارد
شهیدان همان جادهای را گذشتند
که تا انتها دور باطل ندارد
به دریا رسیدن نصیب شهیدی است که
دلبستگی نزد ساحل ندارد
خوشا آن شهیدی که گمنام ماند
و ردی در میان مقاتل ندارد
خوشا آن شهیدی که هنگام رفتن
به دل ترسی از خشم قاتل ندارد
سرش را بریدند و در زیر لب
گفت فدای سرت، سَر که قابل ندارد
من از کربلا با تو ام حضرت عشق!
بفرما بمیرم! نگو دل ندارد
بفرما بمیرم بفرما بسوزم
چه آتش چه شمشیر، مشکل ندارد.
لطفا نگو ...
آقای خوبی ها کجایی!
مواظب باش که تنها نباشی!
حرف خدارو گوش کن.
قصه ما به سر رسید.
آنکه بی «سر» جان دهد٬ ارباب با سر میخرد!
چشم میچرخانَد و عمریست نوکر میخرد
عاشقانش را فقط با إذن مادر میخرد
ارث برده از پدر؛ هر بی سر و پایی که نه!
یار؛ با ظرفیّتِ سلمان و قنبر میخرد
حضرتِ گوهرشناس است و چه با حسّاسیت
سنگ نه! هر دل که شد از جنس گوهر میخرد
دوستدارانِ أمیرٱلمؤمنین (ع) را بی حساب
هم در این دنیا و هم در روز محشر میخرد
میپذیرد با عنایت هر که را در حدّ خود
باز را باز و کبوتر را کبوتر میخرد
بی ریا هستند در مجلس! شهیدان را حسین (ع) -
شاعری میگفت از صف هایِ آخر میخرد
«سید ٱلاحرار» یعنی هر که «حُر» شد بُرد کرد
اینچنین یک عدّهای را جورِ دیگر میخرد
هر که مجنونش شود راهیِ مقتل میشود
آنکه بی «سر» جان دهد٬ ارباب با سر میخرد!
شاعر:مرضیه عاطفی
دل بریدن زتو بابا
در گلو بغض غریبیست
نمیدانم چیست …
دل بریدن ز تو بابا
بخدا آســـــان نیست …
نازدانه شهید محسن حججی